asheghane

اس ام اس جدید عاشقانه

معلم زبان می گوید: همه ی فعل های خواستن با

to

می آیند ..
من … بی تو … هیچ فعلی را نمی خواهم



ادامه مطلب
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

متن هاي كوتاه تلخ نوشته عاشقانه و زيبا

دو رکعت گريه

برای خاطره هایم

يک قنوت سکوت

برای يادت

دو سجده بی قراری

برای عشق برباد رفته

يک تشهد

برای مرگ دلم



ادامه مطلب
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

داستان کوتاه

یک روز گرم تابستان ، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را در آورد و

خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت.



ادامه مطلب
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تصاویری از لحظات تنهایی


ادامه مطلب
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

داستان کوتاه

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید
آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟...


ادامه مطلب
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

برگرد

 

دلتنگی ام را از تو پنهان می کنم ، برگرد

 

هر جور باشد چهره خندان می کنم ، برگرد


 

با اینکه از این گریه های غم گریزی نیست


 

بعد از تو آن را زیر باران می کنم ، برگرد


 

بوی نوازش های دستان تو را دارد


 

گیسوی خود را تا پریشان می کنم ، برگرد


 

آرام می گیرد در آغوشم به جای تو


 

بغض غریبی را که مهمان می کنم ، برگرد


 

از من سراغ بوسه هایت را نمی گیرند


 

وقتی لبانم را پشیمان می کنم ، برگرد


 

بی تو دلم را می سپارم دست پاییز و


 

این خانه را مانند زندان می کنم ، برگرد


 

قصدت اگر خاموشی این جسم بی جان است


 

کار تو را این بار آسان می کنم ، برگردش



نویسنده: bahar ׀ تاریخ: جمعه 18 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عاشقانه
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مواظب خودت باش

گاهی ، وقت خداحافظی از کسی

خواسته یا ناخواسته میگیم : « مواظب خودت باش ! »

مواظب خودت باش یعنی فکرم پیش توئه !

مواظب خودت باش یعنی برام مُهمی !

مواظب خودت باش یعنی نگرانتم !


مواظب خودت باش یعنی دوستت دارم !

مواظب خودت باش یعنی به خدا می سپارمت !

مواظب خودت باش یعنی از الان دلم واست تنگ شده!

مواظب خودت باش یعنی... واقعاً مواظب خودت باش..

نویسنده: bahar ׀ تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یک داستان کوتاه

اصر خسرو قبادیانی بسوی باختر ایران روان بود.

شبی میهمان شبانی شد در روستای کوچکی در نزدیکی سنندج.

نیمه*های شب صدای فریاد و ناله شنید. برخاست و از خانه بیرون آمد. صدای فریاد و ناله*های دلخراش و سوزناک از بالای کوه

به گوش می*رسید.

مبهوت فریادها و ناله*ها بود که شبان دست بر شانه*اش گذاشت و گفت: این صداها از آن مردیست که همسر و فرزند خویش را از دست داده، این مرد پس از چندی جستجو در غاری بر فراز کوه ماندگار شد هر از گاهی شب*ها ناله*هایش را می*شنویم. چون در بین ما نیست همین فریادها به ما می*گوید که هنوز زنده است و از این روی خوشحال می*شویم که نفس می*کشد.

ناصرخسرو گفت: می*خواهم به پیش آن مرد روم.

مرد گفت بگذار مشعلی بیاورم و او را از شیار کوه بالا برد. ناصر خسرو در آستانه غاری ژرف و در زیر نور مهتاب مردی را دید که بر تخته سنگی نشسته و با دو دست خویش صورتش را پنهان نموده بود.

مرد به آن دو گفت از جان من چه می*خواهید؟ بگذارید با درد خود بسوزم و بسازم.

ناصر خسرو گفت: من عاشقم این عشق مرا به سفری طول دراز فرا خوانده، اگر عاشقی همراه من شو. چون در سفر گمشده خویش را باز یابی.. دیدن آدم*های جدید و زندگی*های گوناگون تو را دگرگون خواهد ساخت. در غیر اینصورت این غار و این کوهستان پیشاپیش قبرستان تو و خاطراتت خواهد بود... چون پگاه خورشید آسمان را روشن کند براه خواهم افتاد اگر خواستی به خانه شبان بیا تا با هم رویم.چون صبح شد آن مرد همراه ناصرخسرو عازم سفر بود.. سال*ها بعد آن مرد همراه با همسری دیگر و دو کودک به دیار خویش باز گشت در حالی که لبخندی دلنشین بر لب داشت.

اندیشمند یگانه سرزمینمان ارد بزرگ می*گوید: “سنگینی یادهای سیاه را با تنهایی دو چندان می*کنی. به میان آدمیان رو و در شادمانی آنها سهیم شو. لبخند آدمیان اندیشه های سیاه را کمرنگ و دلت را گرم خواهد نمود. ” 

شوریدگان همواره در سفر هستند و چون خواسته خویش یافتند همانجا کاشانه*ای بسازند، و چون دلتنگ شوند به دیار آغازین خویش باز گردند.

: باید دنبال شادی ها گشت ولی غمها خودشان ما را پیدا می کنند..(فردریش نیچه)


نویسنده: bahar ׀ تاریخ: سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شعر عاشقانه

حرف ها دارم اما ... بزنم یا نزنم ؟

با تو ام ! با تو ! خدایا! بزنم یا نزنم ؟

 

همه ی حرف دلم با تو همین است که « دوست ... »

چه کنم ؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم ؟

 

عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم

زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم ؟

 

گفته بودم که به دریا نزنم دل اما

کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم ؟

 

از ازل تا به ابد پرسش آدم این است :

دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم ؟

 

به گناهی که تماشای گل روی تو بود

خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم ؟

 

دست بر دست همه عمر در این تردیدم :

بزنم یا نزنم ؟ ها ؟ بزنم یا نزنم ؟

 

"قیصر امین پور"

نویسنده: bahar ׀ تاریخ: سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شما هم احساس تنهایی میکنید؟
انسان به دلایل مختلف احساس تنهایی می کند از جمله فقدان دوست کافی، نداشتن مهارت نزدیک شدن به سایرین و یا مورد پذیرش واقع نشدن. همه ما گاهی تنهایی را تجربه می کنیم. تلاش گروهی از مردم برای برقراری ارتباط با دیگران با شکست مواجه می شود و گروهی نیز اساساً جرأت تلاش کردن را ندارند!

 ● نکات مهم

۱ یادتان باشد تمام ما تنها هستیم و این مسأله به مفهوم وجود نقص در ما نیست. همه مردم به خصوص زمانی که در مرحله گذر قرار دارند احساس تنهایی می کنند.

۲ برای یافتن دوستان جدید، پیوندتان را با اطرافیان خود مستحکم کنید. بیشتر از آنکه حرف بزنید به سخنان طرف مقابل گوش دهید.

قدر دوستان فعلی خود را بدانید.

۳ سطح انتظارات خود را پایین بیاورید. از میزان توقعات خود بکاهید و از ارتباطات خود لذت ببرید.

۴ ابتکار عمل را در دست بگیرید. از دوست خود بپرسید به چه مسائلی علاقه مند است.

یادتان باشد شما می خواهید در زندگی یک فرد دیگر جایی باز کنید و این کار، آسان نیست. یافتن دوست می تواند روندی طولانی مدت و پر فراز و نشیب باشد و شما باید همیشه پیشقدم باشید.

۵ از ابراز احساسات خود نهراسید. آنچه را که در ذهن دارید بر زبان آورید. داشتن نظرات مشترک پیوند شما را با دوست تان مستحکم تر می کند.

۶ یادتان باشد همگی ما در اعماق وجودمان تنها هستیم. ما در تنهایی به دنیا می آییم و در تنهایی می میریم.

در واقع عشق بدون تنهایی وجود ندارد. دیدگاه خود را نسبت به تنهایی تغییر دهید.

۷ میان تنهایی و انزوا تمایز قائل شوید. فرض کنید امروز آخرین روز تنهایی شماست. در این صورت چه کاری انجام خواهید داد؟

۸ در تنهایی خود غرق نشوید. کاری کنید، هر کاری. قدم بزنید، دوچرخه سواری کنید، به فعالیت های جدید بپردازید. هرچقدر تجربیات بیشتری داشته باشید بهتر می توانید با دیگران ارتباط برقرار کنید. با تعداد بیشتری از مردم درمورد موضوعات مختلف حرف بزنید.

۹ با دوستان خود به انجام کارهای مختلف بپردازید در بسیاری از مواقع شما در حقیقت از کمبود دوست رنج نمی برید بلکه نمی دانید چه کار کنید! به یک پارک یا رستوران خوب بروید و یا یک فیلم جالب تماشا کنید. به فکر تندرستی خودتان باشید.

۱۰ با اعضای خانواده خود وقت بگذرانید. شما می توانید به همراه اعضای خانواده به دیدن دوستان بروید تا کمتر احساس تنهایی کنید.

۱۱ نگرانی را از خود دور کنید. فکر نکنید در کانون توجه قرار دارید. یادتان باشد مردم بیشتر از آنکه به اشتباهات شما بیندیشند به فکر اشتباهات خودشان هستند!

 ● چند توصیه

▪ در نماز جماعت مسجد محل شرکت کنید

▪ با افراد مختلف طرح دوستی بریزید. در انتخاب دوست از غریزه خود کمک بگیرید ولی خیلی مراقب باشید. تنها بودن بهتر از داشتن دوست بد است.

▪ در فعالیت های اجتماعی شرکت کنید.

▪ کتاب بخوانید، به موزه بروید و سینما و تئاتر را از یاد نبرید. هنر در روح شما رسوخ می کند.

▪ دوست شدن با کسانی که تنهاتر از خود شما هستند بسیار لذتبخش است.

▪ در زندگی خود دست به تغییراتی بزنید و از یکنواختی بپرهیزید.

▪ فکر خود را مشغول نگه دارید.

▪ هر کسی ممکن است احساس تنهایی کند ولی همواره می توان یک هم صحبت خوب پیدا کرد.

▪ با افراد خوشبین زیاد رفت و آمد کنید.

▪ تنهایی فرصت خوبی برای کسب تجربیات جدید، استراحت یا شکوفایی خلاقیت هاست. برخی از شخصیت های بزرگ تاریخی زمان زیادی را در تنهایی سپری کرده اند.

▪ واقع بین باشید. با افرادی مراوده کنید که در مورد جهان دیدگاه مشترکی با شما دارند. مردم دوست دارند با کسانی سروکار داشته باشند که در مورد مسائل مهم از صمیم قلب با آنها هم عقیده هستند.

اگر بدانید چه نوع دوستی را ترجیح می دهید آسان تر او را پیدا خواهید کرد.

▪ دست به انتخاب بزنید. اگر به صرف تنها نبودن سراغ هر کسی نروید مردم به ارزش شما بیشتر پی خواهند برد.

▪ ویژگی های مثبت خود را دست کم نگیرید. مردم جذب افرادی می شوند که از اعتمادبه نفس بالایی برخوردارند.

▪ از اوقات تنهایی خود لذت ببرید. یادتان باشد هر وقت به دنبال جای خلوت می گردید مردم برای حرف زدن به سراغ تان می آیند!

▪ سعی کنید یک مطلب بنویسید. این کار باعث می شود در مورد ارتباطات، دوستی و طریقه برخورد با مردم بیندیشید.

در ضمن می توانید با شخصیت های داستان خود اوقات تنهایی تان را پر کنید.

● مراقب باشید

▪ افراد تنها در مقابل گروه های تبهکاری آسیب پذیرتر هستند. قبل از ملحق شدن به هر گروهی تمام جوانب را درنظر بگیرید.

▪ اگر احساس تنهایی شما همیشگی است به دنبال درمان باشید، زیرا ممکن است دچار افسردگی شده باشید.

▪ به سراغ دوستی های اینترنتی نروید. انتظار نداشته باشید دوستان اینترنتی همان گونه باشند که ادعا می کنند!

▪ در گفتن مسائل شخصی خود زیاده روی نکنید.

▪ یادتان باشد حتی در میان جمع هم می توان تنها بود!

شما ممکن است دوستان زیادی داشته باشید ولی همچنان احساس تنهایی کنید.

برای برخی از مردم ایجاد ارتباط با اطرافیان کار دشواری است. در این گونه موارد از مشاور کمک بگیرید.

▪ راز دل خود را به همه نگویید. اشکالی ندارد که دوستان صمیمی شما انگشت شمار باشند.

▪ نسبت به خودتان دلسوزی نکنید در عوض کسی را پیدا کنید که به کمک شما نیاز دارد. با کمک کردن به دیگران احساس بهتری خواهید داشت.

▪ در اماکنی مثل پارک و کافی نت ها به دنبال دوست نگردید.

نویسنده: bahar ׀ تاریخ: سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

همه گويند كه : تو عاشق اويي
 
گر چه دانم همه كس عاشق اويند
 
ليك مي ترسم ، يارب
 
نكند راست بگويند ؟
+++
مــَـن بـی تــو
 
شعـــر خــواهــم نــوشتـــ؛
 
تـــو بــی مـَـن
 
چــِـه خــواهــی كــــرد؟
 
اصـــلا"
 
يــــادت هَستـــ
 
كــِــه نيستــَـمــ ...؟
!

نویسنده: bahar ׀ تاریخ: سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عاشقانه
آسمـان هـم کـه بـاشی

بـغلت خـواهــم کـرد …

فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش

هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …

پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو

دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…

تو می خواستی بشی " سنگ صبورم " ..تو شدی "سنگ" و من هنوز "صبورم


نویسنده: bahar ׀ تاریخ: سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آواز عاشقانه
آواز عاشقانه ي ما در گلو شكست
حق با سکوت بود٬ صدا در گلو شکست

دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

آن روزهای خوب که دیدیم ٬خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست

نویسنده: bahar ׀ تاریخ: سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


قلبـَــم را مومیایـی خواهـَــم كرد ؛


تا از عِشـق ابدیتـی بـِسازَم

کــِ در تاریـخ ، ماندگـار شـَوی

نویسنده: bahar ׀ تاریخ: سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یک داستان کوتاه

مردي براي اصلاح سر و صورتش به آرايشگاه رفت در بين کار گفت و گوي جالبي بين آنها در گرفت.

آنها در مورد مطالب مختلفي صحبت کردندوقتي به موضوع خدا رسيد

آرايشگر گفت: من باور نمي کنم که خدا وجود دارد.

مشتري پرسيد: چرا باور نمي کني؟

آرايشگر جواب داد: کافيست به خيابان بروي تا ببيني چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت

 اين همه مريض مي شدند؟

بچه هاي بي سرپرست پيدا ميشد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجي وجود داشت؟

نمي توانم خداي مهرباني را تصور کنم که اجازه دهد اين همه درد و رنج و جود داشته باشد.

مشتري لحظه اي فکر کرد اما جوابي نداد چون نمي خواست جر و بحث کند.

آرايشگر کارش را تمام کرد و مشتري از مغازه بيرون رفت به محض اينکه از مغازه بيرون آمد مردي را ديد

 با موهاي بلند و کثيف و به هم تابيده و ريش اصلاح نکرده ظاهرش کثيف و به هم ريخته بود.

مشتري برگشت و دوباره وارد آرايشگاه شد و به آرايشگر گفت:ميدوني چيه! به نظر من آرايشگرها هم وجود ندارند.

آرايشگر گفت: چرا چنين حرفي ميزني؟ من اينجا هستم. من آرايشگرم.همين الان موهاي تو را کوتاه کردم.

مشتري با اعتراض گفت: نه آرايشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هيچکس مثل مردي که بيرون است با موهاي بلند

 و کثيفو ريش اصلاح نکرده پيدا نمي شد.

آرايشگر گفت: نه بابا! آرايشگرها وجود دارند موضوع اين است که مردم به ما مراجعه نميکنند.

مشتري تاکيد کرد: دقيقا نکته همين است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نميکنند و دنبالش نمي گردند.

براي همين است که اين همه درد و رنج در دنيا وجود دارد.!

نویسنده: bahar ׀ تاریخ: سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دو دستم ساقه ی سبز دعایت
گل اشــــکم نثــــــار خاک پایت

دلم در شــاخه ی یاد تو پیچـــید
چو نیلوفر شکفتـــم در هوایـــت

به یادت داغ بر دل می نشــــانم
زدیده خون به دامن می فشانم

چو نی گر نالم از سوز جــدایی
نیستان را به آتش می کشـانم

به یادت ای چراغ روشـــــن مــن
زداغ دل بســـــوزد دامـــــن مـــن

زبس در دل گل یادت شکوفاست
گرفته بوی گـــل پیـــــراهـن مــن

همه شب خواب بینم خواب دیدار
دلی دارم دلــی بــی تاب دیـــــدار

تو خورشیدی و من شبنم چه سازم
نه تــاب دوری و نـه تــاب دیـــــدار

سری داریم و ســودای غــــم تو
پــری داریم و پــــروای غــــم تو

غمــــت از هر چه شادی دلگشــاتر
دلــی داریم و دریـای غـــــــم تو


قیصر امین پور

نویسنده: bahar ׀ تاریخ: سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خدا تنها روزنه امیدی است
که هیچگاه بسته نمی شود
تنها کسی است که با دهان بسته هم
می توان صدایش کرد
و با پای شکسته هم می توان به سراغش رفت
تنها خریداری است که اجناس شکسته را
بهتر بر می دارد و بیشتر میخرد
او تنها سلطانی است که با بخشیدن
آرام می گیرد نه با تنبیه . . .

نویسنده: bahar ׀ تاریخ: سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب