نویسنده: bahar ׀ تاریخ: پنج شنبه 11 مهر 1392برچسب:,
׀ موضوع: <-PostCategory->
׀
يه وقتايي كه دلت گرفته.... بغض داري... آروم نيستي.... دلت براش تنگ شده..... حوصله هيچكسو نداري.... به ياد لحظه اي بيفت كه اون همه ي بي قراري هاي تو روديد....... اما... چشماشو بست و رفت...
خنده ام میگیرد…
وقتی پس از مدتها بی خبری،
بی آنکه سراغی از این دل بگیری…
می گویی دلم برایت تنگ است …
یا دلم را به بازی گرفته ای،
یا معنای واژه ها را خوب نمی دانی ؟
دلتنگی … ارزانی خودت،
من دیگر دلم را به خدا سپرده ام…
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:,
تنهایی اونجاش درد داره که روز تولدتو یادش رفته باشه و خودت و بادلیلای بی منطق گول بزنی.تنهایی اونوقتی سخته که بعد5سال بشنوی مهم تراز تولد تو تو زندگیش داره و بیکار نیست که یادش بمونه.تنهایی وقتی ادم و میسوزونه که با همه ی اینا........بازم دوسش داری و دلتنگشی.
"...آن روزها که می گفت عاشق است خواست که آرزویی بکنم...
به او گفتم من دیگر هیچ آرزویی ندارم وقتی تو در کنارمی...
لبخندی زدوگفت:مگرمی شود؟فقط مرده ها هیچ آرزویی ندارند...
من هم لبخندی زدم...
اوازهزاران آرزویی که در سر داشت می گفت...
وامروز به دنبال همان آرزوهایش رفته است و من هنوزم هیچ آرزویی ندارم......
او نمی دانست و هنوزم نمی داند که...
همان یک لحظه ای که درکنارم بود من به تمام ارزوهایم رسیدم...."
من دخترم عاشق که شوم تمام عشق های مردانه ات را میبوسی میگذاری کنار
من عشق را دراندام زیبایت یا چشمان رنگی ات پیدا نکرده ام
من عشق را در حس ارامشی که میدهی درنگاه مهربانت در کلام زیبایت معنی میکنم
من عشق را درکلام عزیزم نگران نبا ش من هستم پیدا میکنم
تو به تن من نظر داری من به روحت
تو میگویی دوستت دارم که دوستت داشته باشم ولی من میگویم دوستت دارم چون فقط تورا دوست دارم
تو بازی میدهی و من به عشق تو بازی میخورم
فرق عشق من با تو این است
پس نگو ساده بود گول خورد
معنی عشق رو زیاد شنیدیم ولی من فکر میکنم عشق یعنی وقت یعنی زمان
یعنی:
وقت بذاری پیشش باشی
وقت بذاری به حرفاش گوش کنی
وقت بذاری بهش فکر کنی
وقت بذاری با هم برید بیرون
وقت بذاری براش کتاب درسیش رو بگیری
وقت بذاری یه جای دنج دستاشو بگیری و فشار بدی
وقت بذاری بشینی باهاش درباره آینده حرف بزنید
وقت بذاری وقت بذاری وقت بذاری
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:,
بــهــتــریــن جـایِ خـــوابِ دنــیــا ..
دسـتِ تــــو بـود کـه بـاز مـی کـردی و مـیـگـفـتـی: سـرتـو بـذار رو دسـتـم ..
و بـعـد اون دسـت حـلـقـه مـیـشـد دورِ گــردنـم ..
هـیـچـوقـت نـفـهـمـیـدم در اون حـالـت کـِی بـه خـواب رفـتـم ..
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:,
׀ موضوع: <-PostCategory->
׀
بـــرای دوســـت داشتــــــنت
محتــــاج دیدنـــــت نیستــــــم...
اگر چــــــه نگاهـــــــت آرامـــــم می کنــــد
محـــــتاج سخن گفـــتن با تو نیســــــتم...
اگر چــــــــه صدایت دلـــــم را می لــــرزاند
محـــــــتاج شــــــــــانه به شانه اتـــ بودن نیســــــــتم...
اگر چــــــه برای تکیه کـــــــــردن ،
شـــــــــانه ات محــــــــکم ترین و قابل اطمـــــــینان ترین است!
دوست دارم بــــــــــدانی ،
حتی اگر کنـــــــارم نباشـــــــــی ...
باز هم ، نگاهـــــــــــت می کنم ...
صدایت را می شــــــــــنوم و به تو تکیـــــه می کنم
همیـــــــشه با منی ،
و همیشه با تو هــــــــــستم، هر جا که باشـــــــی...
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,
امنیت دادن به یک زن یعنی:
محکم دستش را گرفتن ...
با دیوانگی هایش زندگی کردن ...
احساسِ زنانه اش را فهمیدن ...
امنیت یعنی:
دستت را که می گیرد ،صورتت را که میبوسد، بداند ناب تر از دست هایِ تو دستی نیست ....
بداند ماندنی تر از نگاهِ تو چشمی نیست ...
بداند برایِ بوسه هایش مرز نمی گذاری، برایِ خنده هایش می خندی، برایِ گریه هایش شانه می شوی ...
بداند برایِ راست گفتن مستی نمی خواهی ...
بداند برایِ لحظه هایِ تنهاییت سیگار نمی خواهی ...
بداند که می دانی برایش بالاترین رستوران , شاید در پایین ترین نقطه شهر باشد...
اصلا هرکجایِ شهر اگر تو باشی، لوکس ترین جایِ ممکن می شود
تقصیــــــــر هیــــچ کــــس نیــســـت
بـــه نام "عشـــــــق"
جسمـــــــت را
لگــــد مال بوســــــــه های هـــــوس آلـــودشان می کنند
و بــــــه نام "ناپاکــــــیٍ تـــــــو"
فـــــراموشت می کنند
بــــــه نام "نجـــــابـــت" بایـــــد ســـــکوت کنـــــی
و بــــــه نام "صبـــــــــر" از درون ویــــــــــران می شوی.......
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:,
عادت میکنم به داشتن کسی و سپس نداشتنش...
به بودن کسی و سپس نبودنش...
عادت میکنم...اما...
فراموش نـــــــه...
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,
׀ موضوع: <-PostCategory->
׀
نگران دلتنگی هایم نباش
اینجا اگر سیل هم بیاید هیچ سکوتی شکسته نمی شود
و هیچ بغضی،در فریاد نمی ترکد
اینجا به ظاهر آرام است و هیچ تلاطمی رودخانه را به هم نمی ریزد
و هیچ صدایی گوش را نمی آزارد
پس
بیا و کنارم بنشین بی آنکه نگران دلتنگی هایم باشی
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,
به رسم شهر دلتنگم نگاهم را زیارت کن.نگاه بر نیازم را به چشمانت دعوت کن.تو میگفتی اگر رفتم حلالم کن غمی دارم.برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم برو باشد ولی شبها اگر دیدی بد اهنگ است بدان من گریه میکردم از این دنیا دلم تنگ است.من از دنیا گله مندم که مهر تو کم دارم مرا در خودت کمی حل کن نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن.
خیلی سخته زخم خورده باشی و دنبال تسکین
و نوازش هرکسی رو باور کنی که دردت فراموش بشه
اما میبینی جز طعمه چیزی نبودی
برای انکه دم میزد که درد را میفهمد و بهت تسکین و درمان میدهد
بدتر از انی بود که زخمیت کرد.
اما این شکارچی از زخمت سوء استفاده نمود و تورا جز یه طعمه بیشتر ندید!
و باز زخمیتر از همیشه میشی و دیگر نوازشی رو باور نمیکنی!
نویسنده: bahar ׀ تاریخ: یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:,
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
asheghane و
آدرس
baharuneye-man.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.