asheghane

به رسم شهر....

به رسم شهر دلتنگم نگاهم را زیارت کن.نگاه بر نیازم را به چشمانت دعوت کن.تو میگفتی اگر رفتم حلالم کن غمی دارم.برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم برو باشد ولی شبها اگر دیدی بد اهنگ است بدان من گریه میکردم از این دنیا دلم تنگ است.من از دنیا گله مندم که مهر تو کم دارم مرا در خودت کمی حل کن نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن.

نویسنده: bahar ׀ تاریخ: جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خودم

گاهی دلم میخواد خودم رو بغل کنم

ببرمش روی تخت بخوابونمش

ملافه رو بکشم روش

دست ببرم لای موهاش و نوازشش کنم

حتی براش لالایی بخونم

وسط گریه هاش بگم غصه نخور خودم جان

درست میشه...درست میشه...

اگر هم نشد به جهنم!...

تموم میشه...بالاخره تموم میشه...

نویسنده: bahar ׀ تاریخ: یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سخته

خیلی سخته زخم خورده باشی و دنبال تسکین
و نوازش هرکسی رو باور کنی که دردت فراموش بشه
اما میبینی جز طعمه چیزی نبودی
برای انکه دم میزد که درد را میفهمد و بهت تسکین و درمان میدهد
بدتر از انی بود که زخمیت کرد.
اما این شکارچی از زخمت سوء استفاده نمود و تورا جز یه طعمه بیشتر ندید!
و باز زخمیتر از همیشه میشی و دیگر نوازشی رو باور نمیکنی!

نویسنده: bahar ׀ تاریخ: یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ذهن و ظاهر

 براي كشف ذهنيات مردم...
به خودت زحمت نده...
بهترين كسانت رو از دست ميدي...
ذهن مردم با ظاهرشون خيلي فرق داره...

نویسنده: ׀ تاریخ: پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

حالش را داری؟!!!

حــالَش را داری کمی به حــالِ خودمان ،
گـِـریه کُنیم...!؟
برای دلتنگی هایمان
تنهایی مان
خستگی مان
بی کسی مان در اوج شلوغی
گریه های پنهان در پشت خنده هامان
و تمام حرفهای نگفته مان
برای هرکدام می توان
تا آخر دنیا اشک ریخت و گریه کرد..

نویسنده: bahar ׀ تاریخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب